هفته27
امروز جمعه است ۱۰ دی یعنی دو روز دیگه شما میری تو ماه هفت عزیز دلم... 
خوبی؟ خوب تکون میخوریا عسلم فکر کنم تکواندو کاری شما عسل...
چه خبر؟
بابایی الان رفته امتحان بده دیشب تا ساعت ۲ داشت درس میخوند طفلی
الهی قربونش برم
حتی من وشما که دیشب رفتیم خونه عموجونم روضه بابایی تو خونه موند تا درس بخونه
آخه بدبختی مامان از کتابهای بابا هیچی نمیفهمه آخه همشون به زبان انگلیسی هستن و مامانی سر در نمیاره... نی نی گلم با اون دستای خیلی کوچولوت واسه موفقیت بابایی دعا کن باشه؟
دیگه چه خبر؟
مامان جون الان به یه سیب قرمز خوشگل یوسف خوند و داد مامانی خورد تا شما خوشگل تر بشی عسلم...
میگن ترشی بچه رو زشت میکنه ولی مامانی دوست داره
به نظرت چیکار کنیم نی نی؟
میدونی فکر کنم ترشی ها اثر این سیب ها رو خنثی میکنن هههههه
دیگه چه خبر؟
دوشنبه منو مامان جون و خانم برهانی سه تایی رفتیم و یه عالمه لباس های خوشگل برای شما خریدیم مثلا لباسهای هندونه ای آشور و لباسهای مردونه کوچولو و لباس بافت و شلوار کتون و ... دیگه خلاصه ۴ ساعت بیرون بودیم که حسابی خسته شدیم ولی انصافا خیلی حال داد آخه این اولین باری بود که با جدیت میرفتیم واسه خرید وسایل نی نی بعدش هم بابایی ما رو اورد خونه و لباسها رو از درمیوورد و نگاه میکرد و قربون صدقه شما فینگیلی میرفت...هههههه بعدش هم دوباره وقتی دایی وحید اومد همه رو اورد و نگاه کرد کلی قربون صدقه ات رفت وسر و صدا کرد برات ... الهی که قربونت برم که لباساتم مثل خودت اینقدر خوشمزه است عسل طلا...
دیگه چه خبر؟
بی خبر
امری نیست سرورم؟
بوووووووووووووووووس
بای
وإِن یَکادُ الّذینَ کَفَروا لَیُزلِقونَکَ بِأَبصارِهِم لَمّا سَمِعُوا الذِّکرَ و یَقولونَ إِنَّهُ لَمَجنونٌ * و مَا هُوَ إِلاّ ذِکرٌ لِلعَلَمین